سیمون تیزدال، ستوننویس روزنامه گاردین لندن، نوشت: «انقلاب دوم ایران دیر یا زود، هفته آینده یا سال آینده، از راه میرسد.» این نویسنده در مقالهای که روز شنبه منتشر شد نوشت خیزش علیه حکومت شرور ایران شاید مثل جنبشهای هنگ کنگ، بلاروس، مصر و سوریه شکست بخورد، اما چیزی در مورد این جنبش وجود دارد که به آن حس و حالی متفاوت میدهد. او در عینحال تاکید کرد نمیتوان امیدی به حمایت غرب داشت و نوشت: «زنان شجاع و جوان ایران خود باید زنجیرهای خود را پاره کنند. غرب کمک نخواهد کرد.»
این ستوننویس یادآوری کرد جنبشهای متعددی وجود داشتند که علیرغم حمایت گسترده مردمی شکست خوردند؛ از هنگ کنگ و بلاروس تا میانمار، سوریه و مصر. او نوشت: «این الگوی نومیدکننده را مرتبا در جهان دیدهایم. مردم برمیخیزند، مردم در هم کوبیده میشوند — و دموکراسیهای غربی نالهای سر میدهند و در نهایت واقعیت جدید-قدیمی را میپذیرند.»
اما آیا عاقبت جنبش زنان ایران نیز همین است؟
به گفته تیزدال، این جنبش چند نکته غیرمعمولی دارد. اولا علیرغم اینکه رهبری جنبش بر عهده زنان جوان و دخترمدرسهایها است، نه تنها مردان جوان از آنها حمایت میکنند بلکه «گستره وسیعی از سنین، گروههای قومی و طبقات اجتماعی حضور دارند.»
خیزش نه رهبری دارد و نه سازمانی و نه بیانیهای مگر شعار «زن، زندگی، آزادی» که «نشانه تعهد جمعی به حقوق بشر، آزادی بیان و تعیین سرنوشت دموکراتیک است.»
دیگر نکته مهم این است که زنان هیچ ترسی از خود نشان نمیدهند و حاضر به عقبنشینی نیستند. آنها به «۴۳ سال طرحهای بزرگ، وعدههای عملینشده و جنگهای خونین» جمهوری اسلامی کاری ندارند و آن را حکومتی فاسد و بیربط به دنیای امروزی میدانند.
تیزدال تاکید کرد که برخلاف دعاوی خستهکننده و همیشگی جمهوری اسلامی این جنبش ربطی به «دسیسه خارجی» ندارد و علت آن را باید در دستاوردهای بالای آموزشی، اینترنت، رسانههای اجتماعی، فرهنگ جهانیشده و فقدان آزادیهایی که در همه جا هنجار محسوب میشود جستوجو کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این ستوننویس انگلیسی نوشت: «چه آخوندها متوجه باشند چه نه، این زنان شجاع و جوان آینده ایراناند. دیگر نمیتوان آنها را ساکت کرد، به گوشه کشاند و به زور از جهان منزوی کرد. آنها با جهان مرتبطند. آنها در عصر جنبش «من هم» و «جان سیاهان اهمیت دارد» زندگی میکنند.» به گفته تیزدال، این آغاز «سیاست شهروندبنیاد» در ایران است و حالا که از راه رسیده است دیگر نمیشود متوقفش کرد. او با اشاره به شعار «بسیجی برو گمشو» در اعتراضهای مردم ایران گفت ابراهیم رئیسی و علی خامنهای دیگر چارهای ندارند جز اینکه از سر راه مردم کنار بروند یا «گم شوند.»
تیزدال در ضمن تاکید کرد که نزاع جنبش با اسلام نیست و با آنهایی است که آن را برای مقاصد خود تحریف میکنند. او از شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح، یاد کرد که در کتاب «بیداری ایران» در سال ۲۰۰۶ نوشت: «تفسیری از اسلام که در هماهنگی با برابری و دموکراسی قرار داشته باشد، ابرازی حقیقی از ایمان است. این مذهب نیست که زنان را به بند میکشد؛ دستورات گزینشی آنانی است که میخواهند زنان را به حاشیه برانند.»
این نویسنده در ضمن اشاره کرد که شورش زنان ایران در حالی است که این روزها توجه بیشتری به انقیاد زنان در کشورهای مسلمان میشود: از حکم ۳۴ سال زندانی که دولت عربستان سعودی برای سلما الشهاب، دانشجوی دانشگاه لیدز بریتانیا که در تویيتر فعال بود، صادر کرد تا قوانین ضدزن طالبان در افغانستان مثل تعطیلی مدارس زنان. اما در عین حال، نمونههای مثبتی از نقشپذیری زنان مسلمان در سراسر جهان در کشورهای در حال توسعه وجود دارد که او در مورد خیلی از آنها گزارش تهیه کرده است: از یک کسبوکار روستایی صید خرچنگ در بنگلادش که تحت مالکیت زنان است تا یک پروژه جمعی کشاورزی در منطقه میندانائوی فیلیپین تا گروه مقابله با خشونت خانگی علیه زنان در مالزی. تیزدال در ضمن به نقش مهم زنان در استان ادلب در شمال غربی سوریه اشاره کرد که از دست حکومت بشار اسد خارج شده است.
تیزدال که اولین بار در سال ۱۹۷۷ به ایران سفر کرد نوشت: «روند رهاییبخشی آرام و ناموزون است، اما دنده عقب ندارد.» او در پایان تاکید کرد که حکومت ایران بهسرعت یا بهآرامی کنار نخواهد رفت و تاریخ نشان میدهد که غرب هم کاری جز صدور چند بیانیه و اعمال تحریم در اینجا و آنجا نخواهد کرد. او نوشت: «واقعیت سخت همینجا است. ایران در خارج از کشور دوستان بسیاری دارد که آنچه در توان داشته باشند انجام میدهند. اما مردم ایران برای پیروزی انقلاب دوم خود باید ابتدا بر خود اتکا کنند.»